تربیت دینی و اسلامی به معنای انتقال باورها و ارزشها به نسلهای جدید بر اساس چارچوبهای دین اسلام است. یکی از چالشهای جامعه امروز ما، دین گریزی و فاصله گرفتن برخی از جوانان از ارزشهای دینی است. اما ریشه این رفتار چیست و برای تقویت باورهای دینی و تربیت جوانان بر مبنای اصول دین اسلام چه باید کرد. به بهانه هشتم اسفند، روز امور تربیتی و تربیت اسلامی درباره راهکارهای تربیت دینی جوانان در جامعه امروز با حجتالاسلام و المسلمین دکتر مسعود آذربایجانی، عضو هیات علمی گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم به گفتگو نشستیم. این استاد حوزه و دانشگاه دارای دکترای فلسفه دین با گرایش روانشناسی است و پژوهشهای زیادی را درباره روانشناسی دینی در کارنامه علمی خود دارد که از جمله آنها میتوان به کتابهای «درآمدی بر روانشناسی دین»، «روانشناسی سلامت با نگرش به منابع اسلامی»، «سلامت معنوی» و «تجربه دینی در فرهنگ اسلامی» اشاره کرد.
اگر موافق باشید گفتگو را با مفهوم و جایگاه تعلیم و تربیت در اسلام شروع کنیم.
تعلیم و تربیت اسلامی به معنای انتقال باورها و ارزشها به نسلهای جدید بر اساس چارچوبهای دین اسلام است. یعنی در این حیطه هم در مبانی، هم در اهداف و هم در روشها از چارچوبهای اسلامی پیروی میکنیم. قرآن کریم یکی از اهداف پیامبران الهی تعلیم و تربیت دانسته و در آیه 2 سوره جمعه «تزکیه و تعلیم» را هدف بعثت انبیا عنوان میکند که به معنای تربیت است. پس ما علاوه بر چهارچوبها از سیره خود انبیای الهی و از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) برای بحثهای تعلیم و تربیت نسلهای جدید و آینده و فرزندانمان میتوانیم استفاده کنیم.
نهادهای اجتماعی به ویژه نهاد خانواده در تعلیم و تربیت اسلامی و انتقال باورهای دینی به نسل جوان چقدر تاثیرگذارند؟
در گذشته یعنی تا 50 یا 100 سال پیش خانواده تقریبا مهمترین و تنها عامل در تربیت بود و سایر عوامل نقش کمتری داشتند. اما امروزه مجموعهای از عوامل در تعلیم و تربیت نقش دارند که خانواده هم یکی از آنهاست؛ در واقع در کنار بحث رسانه، گروه همسالان، مدرسه و دیگر نهادهای اجتماعی، خانواده هم در تربیت افراد نقش دارد. البته با وجود تکثر عوامل و بافتی که وجود دارد باید این نکته را اذغان کنم که هنوز هم خانواده عامل مهمی در تربیت است به خصوص اگر تلاش شود خانواده جایگاه معتدل و متعادلی داشته باشد؛ یعنی سختگیریهای بیش از حد یا آزادی و بی بندوباری بیش از حد در روابط نباشد بلکه چارچوبهای مقیدی باشد که خود والدین خانواده هم به آنها مقید باشند. در واقع در بحث انتقال ارزشهای دینی، عمل کردن و مقید بودن پدر و مادر به آنها مهمترین عامل اثرگذار در تربیت جوانان ماست. فرزندان ما آنط.ور که ما میگوییم تربیت نمیشوند، آنطور که ما عمل میکنیم و هستیم تربیت میشوند. یعنی رفتار و عمل ما را میبینند و الگوهای عملی باید داشته باشند. در کشور ما به دلیل اینکه بچههای ما تا حدود سن 18 و 20 سالگی بیشترین وقت خود را با خانواده میگذرانند و روابط عاطفی عمیقی بین آنها وجود دارد الگوهای خانواده تاثیر بیشتری دارند، مشروط به اینکه این الگوها از نظر علمی و عملی و نوع رفتار و منش برجستگیهایی داشته باشند.
یکی از چالشهای جامعه امروز، فاصله گرفتن برخی از جوانان ما از ارزشهای دینی است. به نظر حضرتعالی دلیل این مساله چیست؟
ریشه بخشی از این رفتار به عملکرد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متولیان جامعه برمیگردد؛ نه اینکه جوانان ما با خود ارزشهای دینی مثل خداپرستی، عدالت، احسان و نیکوکاری و .... مشکل داشته باشند. وقتی با خود این جوانان به ظاهر دین گریز هم بنشینید و دقیق صحبت کنید، میبینید فطرتا ارزشهای دینی را قبول دارند. خدا در سوره حجرات میفرماید: ایمان محبوب قلب همه شماست. یعنی ممکن است برخی از افراد به ظاهر اعتقاد دینی نداشته باشند ولی ایمان محبوب قلب همه است و از فسق و فجور و عصیان و سرکشی در برابر خدا بدشان میآید. شاید برخی از جوانان ما نسبت به عملکرد امثال بنده اعتراض داشته باشند و واقعا اگر این عملکردها نادرست باشد حق هم دارند چون حکومت را دینی میدانند و با دیدن برخی از عملکردهای نادرست مسئولین و علما ممکن است از دین هم فاصله بگیرند. ولی آنجه باعث خطا میشود این است که ما عمل عدهای را که ممکن مسئولیت هم داشته باشند و در لباس روحانیت هم باشند به همه متولیان دینی تعمیم بدهیم و بعد هم اصل دین را زیر سوال ببریم! این برخلاف دستورات امیرالمومنین(ع) است که میفرمایند: حق را اول بشناس و بعد اهلش را بشناس. یعنی ما نباید معیارمان برای ورود و خروج به دین اشخاص باشند.
یک بخشی از این دین گریزی هم نتیجه کمکاری مبلغان دینی است که دین را به خوبی و به صورت کامل و همراه با ارزشهای جذابش به جوانان معرفی نکرده و گاهی فقط بخشی از دین را که شامل احکام، سختیها و تکلفاتش هست را بیان کردند و از بیان زیباییهایش غفلت کردند. بخشی دیگر این دین گریزی هم متوجه محیط آموزشی است؛ باید معلمان ما در مدارس باید از شخصیت برجستهتری برخوردار باشند. یعنی هرچه معلمانمان را از بین شخصیتهای علمی، اخلاقی و معنوی قویتری گزینش کنیم، اثرگذاریشان در بچه های ما بیشتر میشود. اما وقتی مثلا معلم دینی و پرورشی در مدرسه از نظر هوشی و عملی و سطح اجتماعی در حد قابل قبولی نیست مسلم است که اثرگذاریاش کم میشود. فرزندان ما اینها را مقایسه میکنند و میفهمند.
نقش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را در دین گریزی برخی از جوانان جامعه چطور ارزیابی میکنید؟
مسلم است که در دو دهه اخیر به دلیل بحث فضای مجازی و اینترنت، انتقال اطلاعات قابل دسترستر و راحت تر از گذشته شده و بدیهی است شبهاتی هم که مانع دینداری مردم به ویژه نسل جوان است قابل دسترستر شده. جوانان اینها را میبینند اما متاسفانه با اینکه در خیلی جاها مراکز پاسخگویی وجود دارد مانند مرکز ملی پاسخگویی که هم در قم و هم در سطح کشور است و سایتهای خوبی هم در این زمینه وجود دارد به دنبال پاسخش نمیروند.
آیا بهتر نیست کارشناسانی ویژه این مهم تربیت شوند و به سراغ جوانان بروند؟
بله، صد در صد. الحمدلله تا حالا کارهایی شده. البته نمیخواهم بگویم کافی است. مثلا بخشی از طلبهها تربیت شده و در زمانهای خاصی برای تبلیغات چهره به چهره به مکانهای مسافرتی، مشاهد مشرفه و برخی از مراکز آموزشی میروند. برخی از این طلاب جوان مهارتهای بسیار خوبی در این زمینه دارند و دوره های آموزشی دیدهاند و میتوانند منشا اثر باشند. واقعا نسبت به ده یا 15 سال گذشته رشد خوبی داشتهایم. ولی از آن طرف هم باید به جوانان اطلاع رسانی شود که مراکز و سایتهایی برای پرسشهایشان وجود دارد.
به جز بحث شبهات فضای مجازی که مطرح فرمودید، فیلمها و سریالهای جذابی هم در این فضا در اختیار جوانان است که با فرهنگ ما همخوانی ندارد و آنها را به فرهنگ غربی و غیراسلامی علاقمند کرده، در مقابل صدا و سیمای ما تولید جذابی در این زمینه نداشته است.
بله، دقیقا؛ ما باید قالبها و شکلها را تغییر بدهیم و از قالبهای هنری، مدرن و جذاب برای ارائه الگوهای تربیتی اسلامی به جوانانمان استفاده کنیم. یعنی قالبهایمان با توجه به نیاز زمان باشد تا به سمت اصول و اهدافی که داریم حرکت کنیم و بتوانیم ما هم در این رقابت و میدان جدید چیزی برای عرضه کردن داشته باشیم و حتی مقدم شویم. ساخت فیلم و سریالهای جذاب برای نسل جوان بسیار مهم است. ما در سالهای اخیر پویانمایی هایی قوی برای کودکان داشتیم که هم از نظر محتوا و هم از نظر شکل جذاب است. در این قسمتها رشد خوبی کردیم و به نظرم قابل تقدیر است. ولی متاسفانه در بخشهای بزرگسالان آنطور که باید پیشرفت نکردیم و حتی هنرمندان قوی خودمان را از دست دادیم و کنار گذاشتیم. چرا باید به دلیل تفاوتهای سلیقه ای به راحتی آنها را کنار بگذاریم؟. باید از ظرفیت آنها استفاده کنیم. روش پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) هم همین بوده است و از همه افراد با نگاه حداکثری و سعه صدر استفاده میکردند. صدا و سیما و رسانه های ما اگر بخواهند رقابت جدی با شبکههای اجتماعی داشته باشد و موثرتر واقع شوند باید فضای آزادتری را ایجاد کنند. یعنی در عین اینکه به ارزشها و مبانی خود پایبند هستیم و آنها را نقد میکنیم، اجازه بدهیم دیدگاههای مختلف مطرح شوند.
در پایان اگر نکته ای ناگفته مانده بیان بفرمایید.
سخن آخرم با جوانان عزیز است؛ دین و معنویت گوهری است که همه انسانها به آن نیازمندند. ممکن است گاهی غباری رویش بنشیند و چهره آن را نامطلوب جلوه دهد ولی همه انسانها به این گوهر نیاز دارند. اخیرا در قضایای غزه بخشی از مردم جهان علاقمند به مطالعه درباره اسلام شدند تا ببینند این افراد چطور مقاومتشان را به دست آوردهاند. به تازگی ریاضیدانی آمریکایی را دیدم که چند سال است روی قرآن کار میکند و بسیار زیبا در مورد قرآن صحبت میکرد. حیف است وقتی در اقصی نقاط جهان افراد غیرمسلمان این طور به پیامهای معنوی کتاب آسمانی ما گرایش دارند جوانان ما خودشان را از این گوهرهای معنوی که میتواند برای رسیدن به کمال در زندگی یارشان باشد محروم کنند.
خبرنگار: زهرا دلپذیر
نظر شما